ضرورت وجود نظام دانش و نوآوری
برای دستیابی به بخش کشاورزی و منابع طبیعی پویا، لازم است که یک نظام دانش و نوآوری کشاورزی و منابع طبیعی مناسب، پشتیبانی کار را بر عهده داشته باشد که موتور محرکه توسعه پایدار کشاورزی و روستایی و مدیریت پایدار منابع طبیعی در هر کشوری است. پس نیاز به یک نظام دانش و نوآوری کارآمد وجود دارد که در این نظام مؤلفههای مختلفی وجود خواهد داشت؛
یکی از این مؤلفهها خود کشاورزان و جامعه روستایی هستند که از گذشتهها، دانش بومی و تجربی بسیار قوی دارند و طی سالها آن را کسب کرده و از آن استفاده مینمایند. اما این دانش کشاورزان به تنهایی برای دستیابی به یک توسعه پایدار کافی نیست.
مؤلفه دیگر، نظام آموزش کشاورزی است که از طریق دانشگاهها و مراکز آموزش کشاورزی رسمی، نیروی انسانی را آموزش میدهند.
مؤلفه سوم، تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی است که یا در خود بخش کشاورزی و از طریق مؤسسات و مراکز تحقیقاتی انجام میشود یا در دانشگاهها این تحقیقات صورت میگیرد. بخشی از آن هم در بخش خصوصی انجام میگردد.
انتقال نتایج نظام دانش و نوآوری توسط ترویج
حال در محور این نظام دانش و نوآوری و این مؤلفهها، بازیگر دیگری وجود دارد، که باید این حلقهها را به همدیگر وصل کند و این دانش و تحقیقات را مدیریت کند و آن محور، چیزی به غیر از بخش ترویج نیست.
در واقع نظام ترویج کشاورزی سعی میکند با ایجاد یک شبکه، بین کنشگران مختلف نظام دانش و نوآوری، خدمات مناسبی را در اختیار همه آنها، بهویژه بهرهبرداران قرار دهد. قسمتی از این کار میتواند مربوط به تبادل دانش و یافتههای پژوهشی باشد. بخشی از آن تسهیم دانش و انتقال دانش بومی بین این کنشگران است.
کار دیگر ترویج، انتقال اطلاعات به گروههای هدف در بخش کشاورزی توسط کارشناسانی است که در بدنه ترویج قرار دارند. این نقش میتواند تسهیل ارتباط و انتقال دانش بین کشاورزان با همدیگر نیز باشد.
بخش ترویج، نیازهای جامعه کشاورزی و روستایی را شناسایی و مشخص میکند و در اختیار بدنه تحقیقات کشاورزی و دانشگاهها قرار میدهد تا متناسب با این نیازها فعالیت داشته باشند.
ارتباط ترویج با بخشهای دیگر سیاستگذاری
ترویج همچنین با دیگر بخشهای سیاستگذاری مانند معاونتهای زراعت، باغبانی، دام، سازمان جنگلها و مراتع، شیلات، امور عشایر و ... ارتباط پیدا میکند تا بتواند سیاستهای کلان بخش کشاورزی و منابع طبیعی را در قالب بستههایی که بتوان در اختیار جامعه بهرهبرداران قرار بگیرد، تبدیل نماید.
مثلاً اگر برنامههایی برای توسعه کشت دانههای روغنی یا هر برنامه اجرایی دیگری وجود داشته باشد، این سیاستها توسط بخش ترویج تبدیل به برنامههای آموزشی- ترویجی شده و در اختیار بهرهبرداران قرار بگیرد.
یکی از کارهای اساسی وزارت جهاد کشاورزی ترویج است که باید بتواند بهصورت قوی و محکم، پاسخ نیازها را بدهد. مراکز تحقیقاتی، دانشگاهی و معاونتهای اجرایی در بخش کشاورزی به اندازه کافی وجود دارد اما نقش همه اینها زمانی میتواند به خوبی دیده شود که ترویج خوب عمل کند.
عملکرد ترویج خوب بوده اما کافی نیست
در پاسخ به این سئوال که آیا در شرایط فعلی ترویج بهخوبی عمل میکند؟! باید گفت تاحدودی؛ چون ظرفیتهایی را ایجاد و نظام نوین ترویج را پیاده کردهایم و تا اندازهای حرکت روبه جلو وجود دارد.
تغییراتی که در بخش کشاورزی شاهد هستیم، آگاهسازی در بحث منابع طبیعی، کشاورزی و افزایش دانش عمومی اتفاق افتاده، در واقع به واسطه نقشی است که ترویج ایفا کرده است.
اما اینها کافی نیست و باید بتوان به نیازها در زمینههای مختلف دامی، زراعت، باغی، بحرانهای آب، بحرانهای خاک، مخاطرات طبیعی، محصول سالم و ارگانیک، حفظ تنوع زیستی و ... پاسخ داد و زمانی بخش ترویج میتواند پاسخ درستی به این نیازها بدهد که ابزارهای لازم در اختیار ترویج وجود داشته باشد.
ابزارهای لازم برای ترویج
ابزارهای لازم برای ترویج عبارتند از:
• ساختار مناسب؛
• نیاز به پرسنل و کارشناسان کارآمد متخصص و دارای تجربه در سطوح مختلف ملی، استانی، شهرستان و در سطح میدانی؛
• اعتبارات مناسب؛
• برنامه و محتوای مناسب؛
• و زیرساختهای لازم برای ترویج.
گروههای هدف ترویج
گروههای هدف ترویج هم متفاوت هستند. حدود 3/4 میلیون نفر بهرهبردار کشاورزی داریم که با احتساب خانوادههایشان، چیزی در حدود 10 میلیون نفر بهرهبردار میشوند که ترویج با اینها تعامل و ارتباط دارد.
عدهای دیگر از گروههای هدف در واقع روستائیانی هستند که هر چند بهرهبردار نیستند اما با مرتع، جنگل، آب، منابع طبیعی و ... سروکار دارند و به این منابع طبیعی وابسته هستند. پس به نوعی تمام جامعه روستایی مخاطبان ترویج هستند.
بخش دیگر، جوامع شهری است که باید اطلاعات کافی از نوع غذا و محصولی که استفاده میکند، نوع تغذیه و سبک زندگی خود داشته باشد. از طرفی نکته دیگر اینکه بسیاری از عرصههای طبیعی توسط جامعه شهری مورد استفاده قرار میگیرد و اگر اطلاعات لازم را نداشته باشند به عرصههای منابع طبیعی آسیب وارد میشود، پس یکی دیگر از مخاطبان ترویج جامعه شهری خواهند بود.
ملاحظه میکنید که وظیفه بسیار سنگینی بر عهده ترویج قرار دارد و باید بتواند همه اینها را بهخوبی انجام دهد. حال چنین بخشی با این رسالت بزرگ نیاز به امکاناتی دارد که به طور خلاصه وضعیت آن را بررسی میکنیم:
زیرساختهای ترویج
در بحث پرسنل ستادی استانی، شهرستانی و ملی، متأسفانه در طی چند دهه اخیر خروجی - بازنشسته - بسیار زیاد بوده و نیروهای ورودی کمی داشتهایم. بسیاری از نیروهای موجود نیز، کیفیتهای لازم را ندارند. پس ما میتوانیم بگوییم در بحث نیروهای ستادی، کمبود نیروی متخصص وجود دارد؛ چون این نیروها باید بتوانند برنامهریزی و سیاستگذاری، نظارت و ارزشیابی را انجام دهند.
اما در بخش میدانی، در طی چند سال اخیر نیروهایی را جذب کردهایم - منظور مهندسین ناظر و ... - و تاحدی از نظر کمیت، تعداد نیروهای لازم را داریم ولی مسائلی مانند توزیع مناسب، جنسیت و ... در مورد این گروه به خوبی رعایت نشده؛ چون مردان بیشترین قشر هدف هستند و میتوانستیم متخصصان مرد بیشتری جذب نماییم. از نظر نوع تخصص هم باید توجه بیشتری انجام میشد. در هر حال مشکل اصلی ما بیشتر نیروهای ستادی است که متأسفانه مجوز جذب نیرو هم وجود ندارد.
اعتبارات
اعتبارات اختصاص یافته به بخش ترویج، به هیچ عنوان جوابگوی نیازها نیست. بخش بسیار زیادی از اعتباراتی که در اختیار ترویج قرار میگیرد صرف هزینههای پرسنلی میشود و چیزی برای انجام برنامههای ترویجی باقی نمیماند. یعنی سرانه اعتبار برای بهرهبرداران ما به شدت پایین است. علیرغم اینکه رسالت و پراکندگی کاری بسیار زیاد است. ذکر این نکته ضرورت دارد که تخصیص اعتبارات به بخش ترویج را اصلاً نباید هزینه تلقی کرد بلکه یک نوع سرمایهگذاری است که نتایج مثبت آن عاید بخش کشاورزی، روستایی و کل کشور خواهد شد.
اگر اعتبارات لازم در اختیار ترویج قرار بگیرد، پوشش ترویجی به مراتب بالاتری خواهیم داشت. بخشی از این اعتبارات به دستگاهها و معاونتهای دیگر میرود. مثلاً در معاونتهای اجرایی مانند زراعت، باغبانی، دام و طیور و ... که پروژههای این معاونتها، پیوستهای ترویجی دارند و ردیفهای بودجهای برای ترویج وجود دارد. یعنی در خود پروژهای که تعریف میشود اعتباری هم برای بخش ترویج در نظر میگیرند. انتظار داریم این اعتبار به شکل مناسبی به ترویج اختصاص پیدا کند.
متأسفانه این اعتبارات ترویجی از طرف معاونتهای مربوطه بهخوبی اختصاص پیدا نمیکند. در نتیجه بخش ترویج باید با همین اندک اعتبار در اختیار خودش این برنامهها را انجام دهد. انتظار داریم که معاونتهای اجرایی در چنین مواردی توجه بیشتری به بخش ترویج داشته باشند؛ چراکه کار ترویج در راستای همان سیاست وزارتخانه و معاونت مربوطه خواهد بود. همچنین انتظار دیگری که از معاونتهای اجرایی میرود این است که اگر برنامههای ترویجی در سطح استانها دارند آن را از طریق مدیریتهای ترویجی استان انجام بدهند تا این مدیریتها با استفاده از روشهای حرفهای، شیوهها و رهیافتهای مناسب آن را اجرا کنند.
چالشهای زیرساختی
پوشش ترویجی برای بهرهبرداران گسترده و پراکنده در مناطق مختلف، نیاز به امکانات مناسب مانند خودرو برای دسترسی بیشتر دارد که متأسفانه خودروهای مناسب در اختیار بخش ترویج نیست. در همین سال گذشته چیزی در حدود 190 دستگاه خودرو به مراکز جهاد کشاورزی اختصاص دادیم اما تعداد آن باید خیلی زیادتر باشد.
حدود 1400 مرکز کشاورزی در سطح دهستانها و حدود 7780 نفر «مروج پهنه» داریم که خودروی مناسب برای دسترسی به بهرهبردار باید در اختیار آنها قرار بگیرد.
نکته دیگر اینکه سعی کردهایم در دو سال اخیر تمام مراکز جهادکشاورزی را به رایانه مجهز کنیم و 90-80 درصد محقق شده است. زیرساختهای نسبتاً خوبی شکل گرفته است. در سطح ملی «موسسه آموزش و ترویج» را داریم که در واقع از طریق دفاتر مختلف برنامهها و سیاستگذاریهای لازم را انجام میدهد. در سطوح استانی «مدیریتهای هماهنگی ترویج کشاورزی» وجود دارد. در سطح شهرستان در مدیریت جهاد کشاورزی هر شهرستان «اداره ترویج» فعالیت میکند و سطح پایینتر در دهستانها است که مراکز جهاد کشاورزی در آنجا قرار دارند.
علاوه بر اینها، تهسیلگران زنان روستایی، مددکاران ترویج، خبرگان کشاورزی، کشاورزان نمونه و پیشرو و ... در بخش خصوصی هستند و با آنها تعامل خوبی وجود دارد. یعنی برنامهریزیهای نسبتاً خوبی انجام گرفته که لازم است از نظر اعتباری حمایت لازم برای تأثیرگذاری بیشتر صورت بگیرد.
ساختار های ترویجی
ساختار بخش در 20-15 سال اخیر دچار تغییر و تحولات و تلاطمهای زیادی شده است. در دورهای ترویج در حد معاونت وزیر عمل میکرد اما الان در سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج ادغام شده و در این سازمان، معاونتی به نام معاونت آموزش و ترویج وجود که ترویج عملاً در زیرمجموعه این معاونت قرار گرفته است.
معتقدیم که این ساختار، با توجه به وظایفی که برای ترویج تعریف شده، ساختار کوچکی است. کاش میشد بخش ترویج در حد معاونت وزیر یا یک سازمان مستقل زیر نظر وزارت فعالیت میکرد تا بهتر و کارآمدتر به وظایف خود عمل کند.
اما علیرغم نبود چنین ساختاری و در درون همین ساختار فعلی هم میتوان فعالیتهای بسیار خوبی انجام داد و بالتبع ارتباط و تعاملی که در اینجا با بخش تحقیقات وجود دارد خودش محاسن زیادی برای ترویج دارد و درون همین ساختار هم میتوان موثر بود. به شرط اینکه از لحاظ اعتباری، نیروی انسانی و امکانات زیرساختی بتوانیم بخش ترویج را تقویت کنیم و ارتباطمان با سایر معاونتها و بخش تحقیقات بهصورت قوی برقرار باشد. در هر صورت تقویت ساختاری، باعث بهبود عملکرد میشود.
چیزی که اهمیت دارد اینکه اگر نتوانیم نیروی انسانی، اعتبارات و زیرساختها را قوی کنیم، حتی در قالب یک سازمان هم نمیتوانیم عملکرد خوبی داشته باشیم.
برنامههای مهم بخش ترویج
برای اینکه تعاملات بخشهای تحقیقات، اجرا و قسمتهای مختلف صف و ستاد ترویج تقویت شود، برنامههای متعددی در دست اجرا است.
• یکی از برنامهها این است که کارهای ترویجی از پایین به بالا، یعنی از سطح میدانی، سطح شهرستان، استان و نهایتاً در سطح ملی با تعامل بخشهای تحقیقات، اجرا و کشاورزان به درستی صورت گیرد؛
• در سطح ملی، کمیتههای برنامهریزی متعددی تعریف شده که بخش اجرایی، تحقیقات و حتی نمایندگان جامعه دانشگاهی در آن حضور دارند تا بتوان محل مناسبی جهت گفتمان برای نیازها و برنامههای ترویجی در سطح کلان داشته باشیم و برنامههای راهبردی ترویج را ارائه دهیم؛
• به دنبال به کارگیری رهیافتها و روشهای جدیدتر ترویج هستیم؛
• پیگیری تقویت نیروی انسانی؛
• تقویت طرحهای مشارکتی بین تحقیقات، ترویج و کشاورزان؛
• مدیریت جامع و مشارکتی در موضوعات مختلف کشاورزی و منابع طبیعی ذیل توسعه کشاورزی پایدار؛
• برنامه تولید محصول سالم و ارگانیک مد نظر است؛
• مدیریت مخاطرات طبیعی و تغییرات اقلیمی؛
• برنامههای توسعه پایدار محصولات زراعی، باغی، دام، شیلات و طیور با نگاه بهرهوری بالاتر و پایداری؛
• برنامه ترویج مدیریت پایدار آب و خاک؛
• ترویج مدیریت پایدار جنگلها، مراتع، آبخیزداری و بیابانزدایی؛
• ظرفیتسازی جوانان و زنان روستایی؛
• برنامهریزی پتانسیلها و ظرفیتهای ترویج بازارمحوری و بهبود زنجیره ارزش
• برنامه ترویج مدیریت تنوع زیستی؛
نظامهای بهرهبرداری
از نظامهای بهرهبرداری موجود استفاده میکنیم ولی باید به دنبال بهبود و تغییرات در درون آنها هم بود. تغییر در نظامهای بهرهبرداری کار سختی است و از عهده وزارت جهاد کشاورزی به تنهایی خارج است.
87 درصد کشاورزی ایران دارای نظام بهرهبرداری خُردمالکی، دهقانی و خانوادگی است.
50 درصد زیر 2 هکتار 70-60 درصد زیر 5 هکتار و حدود 87 درصد بهرهبرداران، زیر 10 هکتار زمین دارند. در دام هم تقریباً همین الگو وجود دارد.
پس با یک نظام بهرهبرداری خُرد روبرو هستیم که باید با آنها کار کنیم و دیگر اینکه در مرحله بعد باید به سمت ایجاد توسعه بهرهوری و پایداری نظامهای بهرهبرداری پیش رفت.
در کنار بخش دولتی ترویج، باید به دنبال ترویج تکثرگرا هم بود. یعنی علاوه بر بخش دولتی از طریق سازمانها و تشکلهای مردمی بخش خصوصی ترویج صورت گیرد. ولی در نهایت یک جایی باید اینها را به همدیگر وصل کند و آن هم بخش ترویج دولتی است که برنامهریزی، سیاستگذاری و ارزشیابی نباید از بخش ترویج دولتی گرفته شود.